یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۷
۰ نفر

همشهری آنلاین: پاسخ صالحی و عراقچی به منتقدان در کمیسیون برجام، توطئه غرب علیه بسیج مردمی عراق و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله روزنامه‌های صبح یکشنبه-۲۲ شهریور-جای گرفتند.

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«شجاعت مجازي » نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۲ شهریور

در ميان افراد دست‌اندركار پرونده هسته‌اي آقاي صالحي آرام‌تر از همه است. وي كه رييس سازمان انرژي اتمي است و در دولت پيش نيز وزير امور خارجه بود، از عملكرد گروه مذاكره‌كننده قبلي اطلاعات كامل دارد و اكنون هم كه رييس انرژي اتمي است از عملكرد گذشته اين سازمان اطلاع دارد، بنابراين منصفانه‌تر از هر كس ديگري مي‌تواند نظر دهد و نقد كند.

با وجود اين وي در جلسه بررسي توافق، نسبت به نقدهاي گروه مذاكره‌كنندگان در دولت احمدي‌نژاد عليه مذاكره‌كنندگان فعلي ناراحت شد و اظهاراتي تاريخي را بيان كرد و گفت: «مي‌گويند حق غني‌سازي و فلان و فلان را ما گرفتيم، خب اگر اين‌طور است، سند را امضا هم مي‌كرديد ديگر و كار را تمام مي‌كرديد. ممكن است فرد شجاعي پيدا شود كه برود قلب رآكتور اراك را سرجايش بگذارد و با زن و بچه‌اش برود آنجا زندگي كند، آخر كه چي؟ مگر شجاعت به اين مسائل است، مي‌خواهند ٨٠ ميليون‌نفر را به‌خاطر اينكه بگويند شجاع هستند، به خطر بيندازند. مسائل ايمني در فعاليت‌هاي هسته‌اي با ايمني در ايران‌خودرو فرق دارد. اگر در ايران خودرو اتفاقي بيفتد، همان شعاع خود را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. شما اتفاق‌هايي مثل چرنوبيل را ديده‌ايد؟»

اين جملات آقاي صالحي ريشه خيلي از مسائل و مخالفت‌ها را روشن مي‌كند. اينكه عده‌اي تعبير درستي از مساله شجاعت ندارند، و آن را در تقابل با عقلانيت و رفتار مسوولانه مي‌دانند. اين جملات آقاي صالحي ما را به ياد نحوه خرج كردن پول مي‌اندازد. خرج كردن پول به چهار صورت رخ مي‌دهد. پول خود را براي خودمان خرج مي‌كنيم و كالا مي‌خريم. در اين صورت هم قيمت پرداختي آن براي ما مهم است و هم كيفيت كالايي كه مي‌خريم. در شكل دوم پول خودمان را براي ديگران خرج مي‌كنيم. در اين صورت هزينه و قيمت براي ما مهم است و آن را جدي مي‌گيريم، ولي كيفيت را چندان مهم نمي‌دانيم. در حالت سوم پول ديگران را براي خودمان خرج مي‌كنيم. در اين صورت قيمت را مهم نمي‌دانيم، هرچه بيشتر پرداخت شود اهميتي ندارد. ولي كيفيت كالا را توجه مي‌كنيم. و بالاخره در حالت چهارم پول ديگران را براي ديگران خرج مي‌كنيم كه در اين صورت نه قيمت را مهم مي‌دانيم و نه كيفيت را. انسان كريم كسي است كه پول خود را گشاده‌دست خرج ديگران كند، نه اينكه براي خود از جيب ديگران خرج خود كند.

مشابه اين وضع را مي‌توانيم در سياست تصور كنيم. موضعي مي‌گيريم كه نفعش براي ما است، هزينه‌اش هم از جيب ما پرداخت مي‌شود. از موضع كاسبكاران و تجار مسلك است، در اين صورت نسبت به نفع و هزينه هر دو دقت مي‌كنيم. يا موضعي مي‌گيريم كه هزينه‌اش براي ما و نفعش براي ديگران است. اين موضع از خودگذشتگان و كريمان است. در حالت بعد موضعي مي‌گيريم كه هزينه‌اش از جانب مردم و نفعش براي ما است و اين موضع فرصت‌طلبان است و بالاخره موضعي مي‌گيريم كه هزينه‌اش از جانب مردم و نفعش هم براي مردم است. شجاعت اين نيست كه هزينه مردم را زياد كنيم و در مقابل در پي زياد كردن نفع خود باشيم. مواضعي كه اين ويژگي را داشته باشد، نه تنها شجاعانه نيست، بلكه بسيار بزدلانه و فرصت‌طلبانه است. شجاعت وقتي است كه هزينه موضع‌گيري از جيب خودمان باشد، و نفع آن براي مردم.

هرچه هزينه ما بيشتر باشد و نفع مردم نيز افزون‌تر، اين موضع شجاعانه‌تر است. حال ببينيم مواضع گروهي كه خود را شجاع مي‌دانند و در موضوع برجام مخالفت‌خواني مي‌كنند، از كدام نوع است؟ آنان هيچگاه به مساله هزينه‌هاي مواضع خودشان براي مردم توجهي ندارند. ضعف ايمني تاسيسات، فقر اقتصادي، ركود و فساد، هيچكدام گريبان موضع‌گيران را نمي‌گيرد و جيب آنان را خالي نمي‌كند. اينها همه هزينه است، البته براي ديگران؛ در عوض آنان فقط و فقط منافع اين مواضع را نصيب خود مي‌كنند. گروه مذاكره‌كننده دولت فعلي در اين مورد وضعيت معكوسي دارند، يعني مواضع آنها همراه با هزينه براي خودشان است، سيل اتهامات و حتي ناسزاها را تحمل مي‌كنند و آنها را به عنوان هزينه شخصي مي‌پذيرند، ولي در عوض منافع مردم را در اولويت قرار مي‌دهند. شجاعت رفتاري در اينجا مصداق دارد و نه در ساختاري كه منافع عمل براي خودمان باشد، هزينه‌هايش بر دوش ديگران و مردم سنگيني كند.

نمونه توهين و ناسزاي آن در همين جلسه اخير اتفاق افتاد. متاسفانه مخالفان برجام در همه جا از منطق و روش مشتركي تبعيت مي‌كنند و چون در گفت‌وگو كم‌وكسر مي‌آورند، اقدام به ناسزاگويي و اتهام‌زني مي‌كنند و به انگيزه‌خواني متوسل مي‌شوند. به همين دليل نيز وقتي آقاي عراقچي مواجه با ناسزا و توهين يكي از آنان شد واكنش نشان داد و تهديد كرد كه: اگر دوباره اهانت كنيد، من جواب مي‌دهم. در حالي كه گروه قبلي هميشه براي خود حسنات و وجنات برشمرده است و مدال افتخار و شجاعت توزيع نموده است.

شجاعت آقايان از نوع مجازي است! اگر در شبكه‌هاي مجازي حضور داشته باشيد، به خوبي مي‌بينيد كه برخي افراد در فضاي واقعي فاقد حداقل شجاعت اخلافي و رفتاري هستند، ولي در فضاي مجازي يكه‌تازي مي‌كنند و انواع و اقسام نظرات و اظهارات را كه هزينه‌اش متوجه ديگران است، با هدف كسب مدال شجاعت در فضاي مجازي طرح مي‌كنند. از قديم نيز گفته‌اند، خرج كردن وقتي كه از كيسه همسايه باشد‌، حاتم طايي شدن كار ساده‌اي است. حالا حكايت اين دوستان است كه در پي بذل و بخشش هستند، ولي از جيب ملت.

  • روحانی، هاشمی ثانی

احمد غلامی . سردبیر در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛۲۲ شهریور

دولت روحانی با اینکه ظهور کرده، هنوز به وجه‌ظهور نرسیده است. اما تحلیلگران درباره سیاست داخلی ایران پس از انتخابات ٩٢ بسیار سخن گفته‌‌اند و تحلیل می‌کنند. حرف‌ها و تحلیل‌هایی از این ‌دست که بعد از حل مسئله هسته‌ای، فضای سیاسی ایران باید تا حدی بازتر شود. برخی از این تحلیل‌ها گویا بیشتر برای تهییج حسن روحانی است تا وادارش کنند به مطالبات مردم و گروه‌های سیاسی که او را به ریاست‌جمهوری برگزیده‌اند، پاسخ مثبت دهد. گروهی دیگر نیز نگرانند که رئیس‌جمهور با بی‌اعتنایی به مطالبات اجتماعی و سیاسی محبوبیت‌اش را از دست دهد و اولین کسی باشد که فقط چهار سال بر مسند دولت تکیه می‌زند. این پیش‌بینی آن‌قدر بعید است که در تجربه سیاست داخلی ایران کمی مضحک به‌نظر می‌رسد. اما در عرصه سیاست، احتمالات ضعیف هم برای عقلا قابل‌اعتنا و درخور تأمل است. بدیهی است که عقلانیت جهان سیاست را می‌سازد.

گروه‌های بی‌شماری هم هستند که نگرانند حسن روحانی در باقی‌مانده دوره چهار سال اول کارش، در گردنه‌ای که دید ندارد آنها را جا بگذارد و به سمت اصلاح‌طلبان گردش جدی کند. این عدم اعتماد گروه‌های اصولگرا باعث شده تا دست‌و‌پای دولت روحانی را در عرصه‌های مختلف ببندند و با کوچک‌ترین تحرکی مقابله ‌کنند. دولت نیز تاکنون با یک گام پیش، دو گام پس، توانسته وضعیت را کنترل کند  تا فضا هیستریک نشود و این عقب‌نشینی بیش از هر جا در حوزه فرهنگ دیده می‌شود. در وزارت ارشاد تغییری جدی در سازوکار کتاب روی نداده است و در موسیقی نیز لغو کنسرت‌ها همچنان ادامه دارد و در سینما نیز در بر همان پاشنه می‌چرخد. رئیس‌جمهور فعلا نمی‌خواهد از طریق مسائل فرهنگی وارد کارزار شود که اگر نگوییم قطعا در این جبهه ناکام است بی‌تردید برای به‌دست‌آوردن پیروزی اندک باید هزینه زیادی بپردازد.

البته دیدگاه روحانی اشتباه نیست؛ تنها جایی را که می‌شود فعلا به حال خود رها کرد، همین حوزه فرهنگ و هنر است، چون در دوره احمدی‌نژاد چنان به توپ بسته شده که امروز هیچ‌گونه اجماع روشنفکرانه‌ای برای انتقاد و ایستادگی در آن وجود ندارد. اگر هم در پاره‌ای موارد اجماعی حاصل آمده باشد، منتقدان، صبوری را عاقلانه‌تر می‌دانند. از این‌رو بیشترین درگیری‌ها در حوزه اقتصاد است و شاید افشای پی‌درپی اختلاس‌ها، و پیگیری آنها برای احیای عدالت، بهترین مصداق آن است.

در رویکردهای اجتماعی اما، دولت روحانی تنها سعی دارد که عقب‌نشینی نکند و اگر گامی جدی به جلو برنمی‌دارد، عقب هم نرود. می‌داند در اینجا یک گام به عقب، به‌سرعت واکنش‌های منفی را نسبت به دولت برمی‌انگیزد. پس مثلث دولت روحانی این‌گونه شد: محافظه‌کاری و مماشات، یک گام به جلو و دو گام به عقب در فرهنگ. پیش‌روی در اقتصاد. حفظ وضعیت موجود در مسائل اجتماعی. با ترسیم این مثلث به‌راحتی می‌توان فرض کرد که دولت روحانی از همه دولت‌ها با دولت سازندگی قرابت بیشتری دارد. به‌همین‌دلیل رابطه دولت حسن روحانی با اصلاح‌طلبان، رابطه‌ای نیابتی است و به فراخور وضعیت سیاست داخلی به آنها دور و نزدیک می‌شود. البته خارج از این مثلث است که سیاست داخلی ایران شکل می‌گیرد؛ یعنی طیف‌های سیاسی از اصولگرا گرفته تا اصلاح‌طلب همگی به این مثلث نگاهی کاربردی و فایده‌گرایانه دارند و نگاهی جامعه‌شناسانه یا اقتصادگرایانه یا فرهنگ‌مدارانه دولت آنها را شکل نمی‌دهد.

بزرگ‌ترین اشکال سیاست ایران نیز همین است که تحلیل‌ناپذیر شده و هرگونه تفسیری  را پس می‌زند. اخلاق فایده‌گرایانه گاه موجب تصمیم‌گیری‌های عاجل و شتاب‌زده می‌شود و دولت را وامی‌دارد تا ضلع یا اضلاعی  از این مثلث را فدا کند؛ زیرا سیاست ایران خارج از این اضلاع شکل می‌گیرد.

در موقعیت‌های بسیاری، جابه‌جایی آدم‌ها و مسئولیت‌ها با سلیقه‌های فردی متفاوت در عرصه‌ای مشترک روی می‌دهد. از این‌رو دولت روحانی هنوز در مرحله ظهور است و به مرحله وجه‌ظهور نرسیده است. پس حرف‌زدن از گفتمان دولت یا پیشنهاد‌دادن به دولتی که هنوز در پدیدارشناسی سیاسی به این مرحله نرسیده، فقط پرتاب ایده‌هایی است در خلأ و چندان کاربردی ندارد. مسئله اینجاست که دولتی می‌تواند گفتمان ایجاد کند که مفهوم‌ساز باشد و مفهوم‌سازی هم در مرحله وجه‌ظهور شکل می‌‌گیرد. اما اینک دولت تنها می‌کوشد مفاهیمی را خلق و نهادینه کند. اما این کار با کندی و دشواری صورت می‌گیرد و آنچه همگان به تحقق آن اذعان دارند، فقط تغییر شکل رفتار دولت است. البته این تغییر رفتار صوری است و نمی‌تواند به‌معنای وجه‌ظهور تعبیر شود.

از سوی دیگر اخلاق فایده‌گرایانه به اضلاع سه‌گانه جامعه، فرهنگ و اقتصاد باعث شده تا معمولا از رؤسای دولت ایران تصویر روشنی در ذهن مردم ساخته نشود. در این مورد رئیس دولت اصلاحات مستثنی است. همگان بی‌تردید تصویر روشنی از او در ذهن دارند و می‌دانند علایق و نقاط قوت و ضعف او چیست. اما در تعریف دیگر روسای دولت، مردم گاه راه افراط را پیموده‌اند. مثلا  تصویر هاشمی‌رفسنجانی آن‌قدر ناروشن است که گاه در مورد اقتدار او اغراق می‌کنند و گاه با شایعه‌سازی‌های نادرست و عجیب‌وغریب در حقش جفا می‌کنند.

احمدی‌نژاد نیز از این قاعده مستثنی است. او هم تصویر روشنی از خود در ذهن مردم به‌جا گذاشت، تصویر مردی با لباس ساده که سودای ثروت و قدرت داشت و گمان می‌کرد که با فریب و تخطئه، برای همیشه ماندگار است.

راهی که حسن روحانی می‌رود، نزدیک به تصویر هاشمی‌رفسنجانی در اذهان است. اما پیش‌بینی اینکه از روحانی چه تصویری در ذهن مردم باقی خواهد ماند، هنوز به‌روشنی ممکن نیست. اگرچه شواهد و قرائن سایه کمرنگی از فرجام کار را بر دیوار سیاست نقش زده است.

  • توطئه غرب علیه بسیج مردمی عراق

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه کیهان،۲۲ شهریور

«داعش» چند سالی است که اهداف مورد نظر غرب در منطقه را کم و بیش پیش برده است. این گروه بدنام اما، با تمام زشتی‌ها و جنایت‌هایش، گاهی خروجی‌هایی هم داشته که قطعا، سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و غرب، آن را در محاسبات خود لحاظ نکرده بودند. بحران «مهاجرت» از دل همین داعش زائیده شد، بحرانی که غربی‌ها را حقیقتا غافلگیر کرده است. کمتر کسی تصور می‌کرد غرب اینگونه از توطئه کثیفی که در منطقه به راه انداخته ضربه بخورد؛ جالب اینکه این بحران را، «جسد» کوچک یک کودک سه ساله و مظلوم سوری، به اوج رسانده است. گفته می‌شود پس از انتشار تصاویر جسم بی‌جان این کودک در سواحل ترکیه، حمایت‌ها از پذیرش مهاجرین و جنگ زدگان در اروپا تحت فشار افکار عمومی، تا 10 برابر افزایش یافته است؛ بالطبع این مسئله باعث افزایش تمایلات آن دسته از جنگ زدگانی خواهد شد که تا کنون برای مهاجرت، تردید داشته یا حتی تصمیمی برای مهاجرت نداشته‌اند. این بحران‌های «تو در تو» چه بسا حتی، غربی‌ها را نسبت به مقابله با ماری که خود در آستین پرورانده‌اند، به فکر اندازد و نسبت به نابودی آن پیش از پایان تاریخ مصرفشان، ترغیب نماید.

یکی دیگر از خروجی‌های ناخواسته اما مبارک، پدیده منحوس داعش، روی کار آمدن «حشد الشعبی» یا همان «بسیج مردمی» در کشورهای منطقه است که محور یادداشت ما را تشکیل می‌دهد. بسیج مردمی در عراق و سوریه-دو کشوری که غربی‌ها حساب ویژه‌ای برای آن باز کرده‌اند- بسیار کارآمد و موثر عمل کرده است. عملیات‌های بزرگ و تاریخی مثل عملیات آزاد‌سازی آمرلی و جرف الصخر در عراق و القصیر در سوریه، از افتخارات همین حشد الشعبی است. می‌توان به جرات گفت، در برخی موارد و مناطق حتی، بسیج مردمی توانسته در قلع و قمع تکفیری‌ها، موثر‌تر از ارتش کشورهایشان عمل کند. بسیج مردمی که، تشکیل شده از شیعه، سنی، مسیحی و سایر ادیان و قومیت ها. راز موفقیت بسیج مردمی عراق، همین هنر جمع کردن ادیان و قومیت‌ها ذیل یک هدف واحد یعنی جنگ با تکفیری هاست.ایجاد وحدت، فقط یکی از ویژگی‌های مهم بسیج مردمی در عراق بوده است. ویژگی مهمی که پروژه داعش را از بدو تشکیل بسیج مردمی، با وقفه‌ها و تحمل ضربات سنگین مواجه کرده است.

اما فوریه گذشته بود که خبر رسید، شورای وزیران عراق-خواسته یا ناخواسته-لایحه‌ای را به تایید رسانده که ایده اصلی آن گویا، از سوی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی ارائه شده است. نام این لایحه که عملا باعث تضعیف یا حتی حذف حشد الشعبی و ارتش عراق می‌شود، « گارد ملی» است.

لایحه «گارد ملی»، فوریه گذشته و در بحبوحه حملات وحشیانه تکفیری‌ها از سوی برخی جریان‌های سیاسی به نخست وزیر عراق تحمیل شد. به نظر می‌رسد، اوضاع حساس حاکم بر عراق و ترس از تسلط تکفیری‌ها به مناطق دیگر، در عجله کردن دولتمردان عراق و در نتیجه به اشتباه انداختن آنها در تصویب این لایحه، بی‌تاثیر نبوده  است. این لایحه قرار بود روز سه‌شنبه 17 شهریور ماه در پارلمان عراق به رای گذاشته شود. اما به دلیل حساسیت این لایحه و مخالفت‌های گسترده‌ای که با آن شد، جلسه مجلس به هم ریخت و بررسی آن به تعویق افتاد. طبق بررسی‌ها و گفت و گوهایی که با برخی شخصیت‌های سیاسی عراق  انجام شده، به این نتیجه رسیدیم که، این لایحه قرار است:

 1- 18 استان عراق- به غیر از کردستان- را به‌طور مستقل دارای ارتش محلی و بومی کند! وظیفه این ارتش‌های محلی نیز مقابله با داعش هنگام حمله به استان مربوطه عنوان شده است.

2- اولویت استانها، عضو گیری از میان اعضای ارتش سابق عراق-بخوانید بعثی‌ها- است و فقط اعضای شاخص بعث اجازه ورود به این ارتش‌های محلی را ندارند!

3- «گارد ملی» قرار است در کنار ارتش مرکزی با داعش بجنگد. به عبارت بهتر، تاسیس ارتش‌های کوچک محلی، قرار نیست به عملکرد ارتش اصلی عراق خدشه وارد کند!

4- با وجود گارد ملی، دیگر نیازی به بسیج مردمی نیست!

هدف از ارائه این لایحه نیز «ایجاد اتحاد بین اقوام، مذاهب و اقلیت‌ها برای مقابله با داعش» عنوان شده است.

به نظر می‌رسد، این لایحه بنا به دلایلی که عنوان خواهد شد، نباید تصویب و اجرا شود چرا که با نگاهی ساده و اجمالی می‌توان فهمید، آنچه طراحان این نقشه(که جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا یکی از مهمترین آنهاست) به دنبال آن هستند، نه ایجاد اتحاد بلکه بر عکس، ایجاد اختلاف و در نهایت تجزیه عراق است. هدفی که چندی پیش مقام بلند پایه آمریکایی صراحتا بر زبان راند. ژنرال «ریموند اودیرنو»، اواخر مرداد ماه سال جاری و در آخرین نشست خود تحت عنوان رئیس ستاد ارتش آمریکا، به صراحت گفت که« چه بسا تجزیه عراق تنها راه‌حل بحران عراق باشد.» هدفی که داعش نیز به دنبال همان است! اما دلایل:

الف- در این لایحه، قرار گرفتن این سه مولفه در کنار هم، یعنی «انگلیس-آمریکا»، «اتحاد» و «کشور مسلمان عراق» اصولا هیچ همخوانی با هم ندارد. به قول حضرت آقا، انگلیس متخصص اختلاف افکنی و آمریکا نیز شاگرد انگلیس است. دولت روی کار آمده در عراق نیز دولت مطلوب این دو کشور نیست. بنابراین، اینکه بپذیریم، انگلیس و آمریکا بخواهند بین ملت عراق و ارتش این کشور اتحاد و همدلی ایجاد کنند تا آنها بتوانند با داعشی که ساخته و پرداخته همین کشورهاست بجنگند، اصلا باور کردنی نیست.هست؟ این کشورها متهمین ردیف اول بحران عراق، منطقه و جهان هستند. ادوارد اسنودن همین دو روز پیش بود که در جریان دریافت جایزه «آزادی بیان» خود گفت: «آمریکا عامل اصلی تمام جنگ‌ها و مصیبت‌های جهان است.»

ب-این لایحه در عمل، ارتش عراق را تکه‌تکه می‌کند. تکه تکه شدن ارتش عراق همان و تضعیف و نابودی آن همان. عقل و منطق ایجاب می‌کند، در مواجهه با دشمن مشترک، نیروهای نظامی متحدتر شوند نه اینکه به 18 قسمت تقسیم شوند. ضمن اینکه، ارتش فعلی عراق که از برخی کاستی‌ها رنج می‌برد، نیاز به تقویت دارد، نه تضعیف.

ج-  فرماندهی تکفیری‌های داعش، غالبا بر عهده بعثی‌ها گذاشته شده است. اخبار و گزارش‌های مستند زیادی راجع به سپرده شدن فرماندهی و هدایت عملیات‌های گروه‌های تکفیری به بعثی‌ها منتشر شده است. ژنرال عزت الدوری، معاون اول صدام حسین، در جریان عملیات ارتش عراق علیه تکفیری‌های داعش بود که کشته شد. جذب بازمانده‌های ارتش بعثی عراق به بدنه ارتش‌های محلی، یعنی خود کشی. کدام عقل سلیمی می‌پذیرد، تکه تکه کردن ارتش و نفوذ دادن بعثی‌ها به داخل ارتش‌های کوچک شده، باعث تقویت توان نظامی کشوری  بشود!؟ این بند از لایحه که پذیرش اعضای سرشناس بعث را ممنوع می‌کند نیز، صرفا یک مسئله انحرافی است که بسیار ناشیانه در لایحه گنجانده شده است.

د- تشکیل ارتش شیعه، ارتش سنی، ارتش مسیحی، ارتش ترکمن، ارتش ایزدی و ... یعنی دامن زدن به جنگ‌های داخلی و اختلافات قومی و مذهبی. معمولا کشورهای با قومیت‌ها و ادیان متنوع، هنگام مواجهه با دشمن مشترک و تشکیل یک ارتش و گروه مسلح، روی اشتراکاتی مثل ملیت و برادری تاکید می‌کنند نه روی افتراقات. گارد ملی اختلافات مذهبی و قبیله‌ای را به بدنه ارتش و نظامیان هم می‌کشاند.

ه- همان‌طور که در ابتدای این وجیزه اشاره شد، یکی نتایج تشکیل بسیج مردمی در عراق، ایجاد اتحاد و برادری بین اعضای تشکیل‌دهنده آن از یک طرف، و بین مردم از طرف دیگر بود. بسیج مردمی عراق که دقیقا به خاطر همین دستاوردش یعنی اتحاد و برادری توانسته پوزه داعش را بارها به خاک بمالد، از همه ادیان و اقوام عراقی تشکیل شده است. به نظر می‌رسد، یکی از خطرناک‌ترین نتایج تشکیل گارد ملی- و چه بسا حتی هدف اصلی طراحان پشت پرده این لایحه تحمیلی- نابودی بسیج مردمی عراق است. این طرح به رغم اهداف به ظاهر زیبای اعلام شده برای آن، می‌تواند به مثابه یک کودتای خاموش علیه حشد الشعبی، آن هم به دست خود باشد. هدفی که مخالفان دولت و ملت عراق از گفتن آن هیچ ابایی ندارند و داخل بند‌ها و جمله‌های فریبنده این لایحه نیز عینا گنجانده شده است.

کد خبر 307035

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha